بو وی سو

بو وی سو

بیایید با هم صدای کتاب ها را بشنویم
بو وی سو

بو وی سو

بیایید با هم صدای کتاب ها را بشنویم

ساغرم شکست ای ساقی - رفته ام زدست ای ساقی

خاطرات عمر رفته * در نظرگاهم نشسته

بر سپهر لاجوردی * آتش آهم نشسته

ای خدای بی‌نصیبان * طاقتم ده طاقتم ده

قبله‌ گاه ما غریبان * طاقتم ده طاقتم ده


ساغرم شکست ای ساقی * رفته‌ام زدست ای ساقی

* درمیان توفان*

برموج غم نشسته منم * در زورق شـکستـــه منـــم * ای نـاخـــدای عــالـم
تا نـام مـن رقـم زده‌شـد * یکبـاره مـهـــر غـم زده‌شــد * بــر ســرنـوشـت آدم


ساغرم شکست ای ساقی * رفته‌ام زدست ای ساقی 


تـو تشنـه‌ کـامم کُشتی * در ســــراب نــــاکــــامـیهــا * ای بــلای نافرجامیها
نبــرده لـب بــــرجــامــی * می‌کشم به‌دوش ازحسرت * بارمستی و بدنامیها
برموج غم نشسته منم * در زورق شـکستـــه منـــم * ای نـاخـــدای عــالـم
تا نـام مـن رقـم زده‌شـد * یکبـاره مُـهـــر غـم زده‌شــد * بــر ســرنـوشـت آدم

ساغرم شکست ای ساقی * رفته‌ام زدست ای ساقی

حکایت از چه‌کنم؟ * شکایت از که‌کنم؟

که خود به دست خود آتش بردل خون شده‌ی نگران زده‌ام


برموج غم نشسته منم * در زورق شـکستـــه منـــم * ای نـاخـــدای عــالـم
تا نـام مـن رقـم زده‌شـد * یکبـاره مـهـــر غـم زده‌شــد * بــر ســرنـوشـت آدم
تـو تشنـه‌ کـامم کُشتی * در ســــراب نــــاکــــامـیهــا * ای بــلای نافرجامیها
نبــرده لـب بــــرجــامــی * می‌کشم به‌دوش ازحسرت * بارمستی و بدنامیها
برموج غم نشسته منم * در زورق شـکستـــه منـــم * ای نـاخـــدای عــالـم
تا نـام مـن رقـم زده‌شـد * یکبـاره مـهـــر غـم زده‌شــد * بــر ســرنـوشـت آدم

ساغرم شکست ای ساقی * رفته‌ام زدست ای ساقی


""معینی کرمانشاهی""

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد